جدول جو
جدول جو

معنی خجسته بخت - جستجوی لغت در جدول جو

خجسته بخت
(خُ جَ تَ / تِ بَ)
مبارک سرنوشت. بخت خجسته. بخت مبارک. بخت میمون:
خجسته بخت بر او آفرین کند شب و روز
کند فریشته بر آفرین او آیین.
فرخی.
کسی که چنگ زد اندر خجسته خدمت او
خجسته بخت شد و کام خویش کرد بچنگ.
فرخی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(خُجَ تَ / تِ بَ)
لقب اورنگ آباد است که شهری از شهرهای دکن می باشد. (از غیاث اللغات) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(خُ جَ تَ / تِ بِ)
بنای خجسته. ساختمان مبارک. بنای خوش فال. ظاهراً در وقت توصیف از ابنیه ای این ترکیب را بکار میبرند
لغت نامه دهخدا
(خُ تَ / تِ بَ)
با بخت خفته. بدبخت. کنایه از فقیر و بی اقبال:
دی فرد و خفته بخت سوی ار من آمدم
امروز جفت نعمت بسیار میروم.
خاقانی
لغت نامه دهخدا